ازجمله مواردی که باعث به تاخیر افتادن ظهور می شود،  در نامه ای که حضرت به شیخ مفید نوشته اند و در احتجاج طبرسی آمده، این است:
اگر شیعیان که خدا همه آنها را به بندگی خود موفق بدارد، اجتماع قلبی داشتند در وفای به عهدی که بر گردن آنهاست؛ یعنی شیعه ها همدل می شدند در اینکه نسبت به تعهدات و پیمان هایی که بستند با خدا، پیامبر(ص)، دین و اعقتاداتشان و در آنها وفادار بودند، دیدار ما به تاخیر نمی افتاد.
دلیل تاخیر در ظهور و قیام حضرت بنا بر فرمایش خودشان این است که شیعیان اجتماع قلبی ندارند؛ یعنی عزم اجتماعی ندارند که تعهداتشان را عمل کنند و حضرت در ادامه نامه می فرمایند: و چیزی مانع آمدن و پیوند ما با شیعیان نشده مگر آنچه که به ما می رسد از چیزهای که آنها را از شیعیان نمی پسندیم و زشت می پنداریم.
بنابراین نامه امام بیان می کند که مردم یک سری تعهداتی نسبت به خدا و پیامبر(ص) دارند. مثل کسب معرفت نسبت به ائمه، خدا و توان علمی و عملی آنها، اینکه چه قدرتی در عالم هستی دارند، شناخت آنها باعث می شود که زمینه های اطاعتمان از اهل بیت(ع) تقویت شود.
اینکه چقدر ظرفیت حق طلبی و عدالت خواهی داریم و چقدر ترک گناه می کنیم. همین که ما خود را محکی بزنیم که برای آمدن حضرت چقدر انگیزه ترک گناه داریم و ظرفیت عدالت را در خود ایجاد کردیم، خود نشان دهنده انتظار است. اینکه اگر چیزی عادلانه بود، به او گردن نهیم. چه فردی و اجتماعی، که ما در اجتماع هم باید طالب عدالت خواهی و عدالت پذیری باشیم زیرا کسی که منتظر امام است، یعنی منتظر حکومت جهانی با هدف دفاع از مظلوم است.