در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که لقمان پیامبر نبود اما بنده‌ای بود که بسیار فکر می‌کرد، خدا را دوست داشت. خداوند نیز او را دوست می‌داشت و به او دانش و حکمت الهی عطا فرموده بود.(1)

در آیه 12 می‌خوانیم:
(به‌راستی لقمان را حکمت دادیم که: خدا را سپاس بگزار و هرکه سپاس بگزارد تنها برای خود سپاس می‌گزارد، و هرکس کفران کند، در حقیقت خداوند، بی‌نیاز ستوده است).
در آیه 13 و نیز آیات 16 تا 19 سفارش‌های بسیار مهم لقمان به فرزندش بیان می‌شود. در آیه 16 می‌خوانیم:
(ای پسر عزیزم، اگر [عمل تو] هموزن دانه خردلی و در [دل] تخته‌سنگی، یا در آسمانها، یا در زمین باشد، خدا آن را می‌آورد، که خدا بس دقیق و آگاه است).
این کلام ازجمله سفارشات لقمان به پسرش می‌باشد که مربوط به معاد و حساب اعمال است. یعنی: فرزندم! اگر کاری که انجام داده‌ای، چه خیر و چه شر از نظر مقدار آن‌ قدر کوچک باشد که به‌اندازه دانه خردلی باشد و همان عمل خرد و کوچک در دل صخره‌ای و یا در هر مکانی از آسمان و زمین باشد، خدا آن را برای حساب حاضر خواهد کرد، تا مطابق آن جزا دهد.
او خبیری است که از تمام موجوداتی که آفریده و از تمامی کارهای آنان باخبر است.

در آیات بعد و در ادامه سخنان لقمان حکیم به فرزندش چنین می‌آید:
(ای پسر عزیزم، نماز را بر پا دار و [دیگران را] به کار پسندیده وادار و از کار ناپسند بازدار، و بر آسیبی که به تو رسیده است شکیبا باش که این [حاکی] از عزم [و اراده] تو در کارهاست و از مردم [به‌نخوت] رخ برمتاب و در زمین خرامان راه مرو که خدا خودپسند لاف‌زن را دوست نمی‌‌دارد و در رفتار خود میانه‌رو باش و صدایت را آهسته‌ساز که بدترین آوازها بانگ خران است).

این سوره در شرایطی نازل شده است که برخی از مشرکین مردم را با داستان‌های بیهوده و افسانه‌ها، از راه خدا و شنیدن قرآن، بازمی‌داشتند. آنها با بازگو کردن قصه‌های دروغین و عوام‌پسند مردم را به‌سوی خود جلب می‌کردند تا آنها به سخنان و داستان‌های عبرت‌آموز قرآن دل نسپارند. آنها می‌خواستند مردم را از خدا و دین خدا غافل کنند. قرآن را به‌ریشخند می‌گرفتند. آن‌گاه که قرآن بر آنان خوانده می‌شد با تکبر و بی‌اعتنایی به آیات الهی چنان که گویی کرند و نمی‌شنوند، بدان پشت می‌کردند.

در آیات ششم و هفتم به معرفی کسانی می‌پردازد که مردم را با «لهو الحدیث» یعنی سخنان بیهوده، از راه خدا گمراه می‌کنند و به آنان وعده عذابی خوار کننده می‌دهد.
این آیات همه کسانی را که با ترویج انواع لهو تلاش می‌کنند قرآن و دین و توجه به خدا را در میان انسان‌ها و به‌خصوص جوامع مسلمان کمرنگ کنند، شامل می‌شود. مهاجمان فرهنگی در این عصر از مصادیق بارز آنند.
نصایح لقمان در مقابل لهوالحدیث، در این سوره آمده است که بسیار قابل توجه و تأمل است.

1 ــ رجوع کنید به المیزان، ج16، ص330 به متن روایت.
کتاب گلستان سوره‌ها ــ ص172
محمد حسین جعفری