متن شبهه یا سوال:

مگر شما اعتقاد و باور ندارید امام حسین الان در جایی بنام بهشت مشغول خوش گذرونی و عیش و نوش هست؟

و برعکس مگر باور و یقین ندارید که قاتلین حسین در جهنم مشغول کباب شدن و عذاب کشیدن هستند؟

از سوی دیگر مگر باور و و یقین ندارید که در قیامت حسین و خاندانش قرار است انتقام خودشون رو از یزید و شمر و این ها بگیرند؟

تا اینجا درست؟

پس این همه گریه و زاری و بر سر و سینه زدن و کارناوال عزا به راه انداختن و مزاحم آسایش مردم شدن برای چه هست؟

آیا انسان برای اینکه عزیزش در رفاه و آسایش بهشتی هست گریه میکنه؟

تا به حال شده با خودتون منطقی فکر کنید که این گریه ها و معرکه گیری ها فقط برای رونق گرفتن بازار آخوند و روضه خوان هست نه چیز دیگری؟

پاسخ:

همه ساله با شروع ماه محرم و ایام عزاداری عمومی توسط مسلمانان بویژه شیعیان هجمه گسترده ای از شبهات و شایعات علیه عزاداری سرور و سالار شهیدان شدت می گیرد، چرا که از این عزاداری ها، و کاشته شدن بذر معرفت و آزادگی در دل های شیعیان بویژه جوانان بیم دارند و این خود گواه بر حقانیت دین اسلام دارد، در عصری که کافر و مشرک و … دم از آزادی زده و با جنایت های وحشتناک و نسل کشی ها دم از دموکراسی می زنند وقتی در کشورهایی مانند ایران نمی توانند بر آنها سلطه نظامی یابند می کوشند تا با درگیر کردن مردم با خود و ایجاد شک و شبهه در اعتقاداتشان بر آنها سلطه یافته آن هم نه سلطه بر کشورشان (سلطه جغرافیایی) بلکه سلطه بر افکارشان که بسیار خطرناک تر است.

در اینجا چند سوال مطرح می شود:

آیا هر کس که عزاداری میکند و یادی از گذشتگانش می کند برای این است که او بهشتی است یا جهنمی؟!

آیا شیعیان عزاداری میکنند تا مبادا دشمنان امام حسین علیه السلام به بهشت بروند؟!

در جواب دو پرسش بالا باید گفت؛ از بدیهیات عقلی آن است که انسان در سوگ عزیزانش، به حزن و اندوه می نشیند و در فراق آنان، گریان و نالان می شود. حال هر چه مقام و عظمت شخصیت از دست رفته والاتر باشد، شیوه های بیان این سوگ مندی بیشتر و پررنگ تر می شود و صورتی عقلانی پیدا می کند.

افزون بر این مطلب باید بیان کرد که برگزاری مراسم به منظور بزرگداشت واقعه کربلا علاوه بر حبّ به خاندان پیامبر اکرم (ص)  که در آموزه‌ های اسلامی دوستی خاندان پیامبر (ص) جایگاه ویژه‌ای دارد، تا جایی که قرآن آن را مزد رسالت معرفی کرده است «قل لا أسئلکم علیه اجراً الاً المودة فی القربی» و مصیبت های وارده بر آنان که هر انسانی را متأثر و اندوهگین می سازد به جهت برپاداشتن درس های عاشوراست اعم از آزادگی، ایستادگی، وفاداری، صبر، تولی و تبری و … است، و انبیاء و امامان نیز آمدند و تمام وجود خود را صرف کردند تا همین درس ها را به مردم بیآموزند و آن حقایق را در بین مردم زنده نگه دارند و آنها را نجات دهند.

همین درس های عاشوراست که نتیجه اش این می شود که در 8 سال دفاع مقدس حتی یک وجب از خاک کشورمان به دست دشمن نیفتاد و امروز نیز با تمام نا امنی ها در منطقه خاورمیانه و بخشی از اروپا در کمال امنیت به سر می بریم، همین درس های عاشوراست که اندیشمندان بزرگ جهان را وادار کرده تا در این مورد بگویند؛

مهاتما گاندی (رهبر استقلال هند): من زندگی امام حسین علیه السلام، آن شهید بزرگ اسلام را به دقت خوانده‌ام و توجه کافی به صفحات کربلا نموده‌ام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، بایستی از امام حسین علیه السلام پیروی کند.

توماس کارلایل (فیلسوف و مورخ انگیسی): بهترین درسی که از تراژدی کربلا می‌گیریم، این است که حسین علیه السلام و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنها با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق با باطل رو برو می‌شود اهمیت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیتی که داشت، باعث شگفتی من است.

آنطون بارا (مورخ مسیحی): اگر حسین علیه السلام از آن ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر می‌ افراشتیم و در هر روستایی برای او منبری بر پا می‌ نمودیم و مردم را با نام حسین علیه السلام به مسیحیت فرا می‌خواندیم.

 

مشکل دشمنان فقط عزاداری عمومی در فاجعه‌ی کربلا و مصیبت‌های وارده بر سیدالشهداء، ابا عبدالله الحسین و یارانش علیهم السلام نمی‌باشد، بلکه می‌خواهند ریشه را بخشکانند تا ساقه‌ها، شاخه‌ها، برگ‌ها، گل‌ها خشک شوند و میوه (ثمر) ندهند. بنابر قالبی که تعریف و تحمیل می‌کنند، می‌خواهند هیچ کس از غم و اندوه ظلم‌های جانیان امروز نیز ناراحت نشود، عزاداری برپا ننماید، پیام رسانی نکند، اذهان را متوجه ننماید و شوری همراه با شعور ایجاد ننماید.

سیدالشهداء، امام حسین علیه السلام، با آوردن کلمه استرجاع، فرمودند:

«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ؛ ما از خداییم و بازگشتمان به سوی اوست؛ آنگاه که امت اسلامی گرفتار زمامداری مثل یزید شود، باید با اسلام خداحافظی کرد.»

(اللهوف، ص 24)

دقت شود که حضرت نفرموند «یزید»، بلکه فرمود: «مثل یزید»، یعنی امتداد دارد. بنابر این می‌پرسیم:

آیا دوران حاکمیت اسلام معاویه‌ ای و یزیدی به پایان رسیده؟!

آیا دیگر، نه روزی چون عاشورا و صحنه‌ جنایاتی چون کربلا نداریم، که دیگر نه ناراحت باشیم و نه عزاداری کنیم؟! پس آن چه در سوریه، بحرین، لبنان، فلسطین، یمن، عراق، افغانستان و سرتاسر جهان اسلام اتفاق می‌افتد، چیست؟!