هیس دختر ها فریاد نمی زنند! هیس دخترها بلند نمی خندند! هیس دخترها حقی ندارند! هیس دخترها باید ارام زندگی کنند! هیس دخترها باید درد را تحمل کنند! هیس دخترها باید بسوزند و بسازند! هیس دخترها باید ظلم و حرف زور را قبول کنند! "فقط به جرم دختر بودنشون!!"
هیس دخترها باید تحمل کنند و اعتراض نکنند.
هیس دخترها حتی حق اینو ندارن که عکسشون روی آگهیه ترحیمشون چاپ بشه! هیس دخترها باید ارام بمیرند!!
و این داستان ادامه خواهد داشت...
حق حضانت برای تو
درد زایمان برای من
نام خانوادگی برای تو
زحمت خانواده برای من
چهار عقد برای تو
حسرت عشق برای من
هزار صیغه برای تو
حکم #سنگسار برای من
هوس برای تو
عفاف برای من
اخه این انصافه و این نیز ادامه خواهد داشت. . .
این بود ازادی و برابری حقوق برای زن و مرد. . .
هیس دخترها حق اعتراض ندارند. . .!!!
پاسخ :
جملات اولیه صرفا سیاه نمایی هایی هستند که اساس و مبنایی ندارند برای مثال: آرام مردن و حق اعتراض نداشتن!!!
در کتابهای روایی اصیل شیعه، درباره دختران و جایگاه آنان آمده است:
پیامبر اعظم(ص): (بهترین فرزندان شما دختران هستند.(مستدرک الوسائل، ج15، ص116، ح17708)
پیامبر اعظم(ص): دختران مبارک و دوست داشتنیاند و پسران بشارت دهندگانند و دختران باقیات صالحاتند.(همان)
پیامبر اعظم(ص):هر کس سرپرستی دو یا سه دختر را داشته باشد، با من در بهشت خواهد بود.(همان)
امام رضا(ع :(خداوند بر دختران مهربان تر از پسران است و هر کسی بانویی از محارم خود را شاد کند، روز قیامت از سوی خداوند شاد می گردد. (الکافی، ج6، ص5، ح7)
رسول اکرم(ص) در زندگی خویش برای مقام و شخصیت زن احترام فراوانی قائل بود. از سخنان گهربار ایشان است که «افراد کریم و بزرگوار زنها را مورد احترام و تکریم قرار میدهند؛ ولی اشخاص پست و فرومایه به زنها اهانت میکنند و کرامت آنها را نادیده میگیرند (شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج ۲۱، ص ۴۵۱، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق)
رسول خدا فرمود: هر مردی که بر زنش صدمهای وارد کند، خداوند به نگهبان آتش دستور می دهد که بر گونه او هفتاد ضربه در آتش دوزخ وارد سازد. هر مرد مسلمانی که به گیسوی زن مسلمانی چنگ زند، دست او با میخهای آتشین کوبیده خواهد شد (سنن ابن ماجه، ج1، ص 638- 639)
از امام صادق(ع) نقل شده است: دختران، حسنهاند و پسران نعمت و (روز قیامت) براى حسنه پاداش داده میشود و از نعمت سؤال خواهد شد. (کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 6، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.)
حکم سنگسار برای هر مرد و زن شوهر داری هست که مرتکب عمل زنا بشود و صرفا برای بانوان نیست!
قرآن کریم ابتدا به مردان توصیه به غض بصر و عفاف نموده و بعد به زنان: (نور 31 و 30) "به مؤمنان بگو چشمان خود را فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند، این برای آنها پاکیزه تر است و خدا به آنچه می کنند، آگاه است
قُل لِلمؤمِنینَ یغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ یَحفَظُوا فرجَهُمْ ذلِکَ اَزْکی لَهٌم اِنَّ اللهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعونَ. و پس از آن فرمود: به زنان با ایمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند. وَ قُلْ لِلْمؤمِناتِ یَغْضُضنَمِنْ اَبْصارِهنَّ وَ یَحفَظنَ فُروجَهُنًّ… پس خواست قرآن رعایت عفت عمومی برای زن و مرد است.
و اینکه عشق همراه ازدواج برای کسی حرام نیست, اما عشق در معنای رابطه با نامحرمان در خارج از شرع برای همه حرام است و زن و مرد ندارد!
عفت ورزیدن و مأخوذ به حیا بودن از فضیلت های یک دختر خانوم است چون باعث می شود نگاه های هرزه را به خود جلب نکند. در هیچ جای اسلام و فرهنگ ایران اسلامی خوردن حق بانوان تایید نشده و پذیرفتن ظلم و جور جایز نیست و حرام است.
و اما بعد:
پیامبر فرمود: آری اگر زن حامله شود او به سان روزهدار شب زندهداری است که با جان و مال در راه خدا جهاد میکند و چون زایمان کند پاداشی دارد که از بس بزرگ است نمیداند آن پاداش چیست و چون شیر میدهد در برابر هر مکیدن برای او مشابه یک آزاد سازی از فرزندان اسماعیل است و چون از شیر دادن فارغ گردد فرشتهای بر پهلوی او میزند و میگوید: از نو آغاز به کار کن که بخشیده شدهای. (شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج ۲۱، ص ۴۵۱، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق)
حقوق و تکالیف زنان و مردان متناسب با وظایفشان برایشان گذاشته شده، کار و درآمد زایی وظیفه مرد است و مرد موظف به پرداخت نفقه, مهریه و...به همسرش است. وظایفی که بانوان در خانه انجام می دهند از لطف ایشان است و خداوند هم برای این کارهای زنان اجر و ثواب بسیاری قرار داده است.
هر زنی که به منظور اصلاح امور در خانه و خانواده، چیزی را از جایی بردارد و در جای دیگر بگذارد، خدا نظر مرحمت به او خواهد کرد و هر کس که مورد نظر خدا واقع شود، به عذاب الهی گرفتار نخواهد شد. (مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403، ج13، صفحه 247)
منبع:سایت آنتی شبهه