مهدی به همراه برادر کوچک ترش مجید که مسئول اطلاعات و عملیات تیپ ۲ لشکر علی بن ابیطالب(ع) بود جهت شناسایی منطقه عملیاتی از کرمانشاه به سمت سردشت حرکت میکنند. موقعی که عازم منطقه می شوند رانندهشان را پیاده کرده و میگویند: خودمان میرویم. حتی در مقابل اصرار یکی از رزمندگان مبنی بر همراه شدن با آنها میگوید: تو اگر شهید بشوی جواب عمویت را نمیتوانیم بدهیم اما ما دو برادر اگر شهید شویم جواب پدرمان را میتوانیم بدهیم.
غروب در راه به کمین ضدانقلاب میخورند. موشک آر.پی.جی به سقف ماشین اصابت میکند و مجید به شهادت میرسد و مهدی پیاده شده تا در پناهگاهی قرار بگیرد که از پشت مورد اصابت رگبار گلوله قرار میگیرد. فردا وقتی نیروهای خودی میرسند دو نفر را میبینند که به آنها تیر خلاص زدهاند. چندان قابل شناسایی نبودند وقتی قبض پرداخت خمس در داشبورد ماشین پیدا میشود مطمئن میشوند که خود شهید مهدی زینالدین است.