در برخی منابع کهن، از شاهدان این واقعه با عنوان «عدهای» و بدون ذکر نام یاد شده است. در این منابع آمده است:
«عدهای در کنار بیت الله الحرام نشسته بودیم. در این حال فاطمه بنت اسد، مادر امیرالمومنین که ماه نهم حاملگیاش را میگذراند و به درد زایمان مبتلا شده بود، به کنار کعبه آمد و گفت: «خدایا من به تو و به تمام رسولان و کتابهای تو ایمان دارم و من سخنان جدم، ابراهیم خلیل را تصدیق میکنم. او همان کسی است که بیت العتیق را بنا نهاده است. تو را به حق کسی که این خانه را بنا کرده و تو را به حق مولودی که در رحم دارم، قسم میدهم که این ولادت را بر من آسان گردان.
پس دیدم که پشت دیوار کعبه از هم شکافته شد و فاطمه در آن وارد شده و از نظرها غایب گردید و دیوار به حالت اولیه خود برگشت. پس تلاش کردیم که قفل در را باز کنیم، اما باز نشد و دانستیم که این حادثه از مقدرات الهی است.»[1]
دستهای دیگر از گزارشهای تاریخی نام شاهدان این واقعه را به صورت دقیق نقل کردهاند. به عنوان نمونه شیخ طوسی در امالی با سندی از امام صادق علیه السلام از پدرانش نقل کرده است: « عباس بن عبد المطلب و یزید بن قعنب در میان گروهی از بنی هاشم و عبدالغزی در کنار بیت الله الحرام نشسته بودند. در این هنگام ناگهان فاطمه بنت اسد که به امیرالمؤمنین علیه السلام حامله بود، وارد شد و در حالی که درد زایمان داشت، در کنار دیوار کعبه ایستاد و رویش را به سوی آسمان نمود و دعا کرد ... پس از آنکه دعا کرد دیدیم که پشت کعبه از هم شکافته شد و فاطمه در آن داخل شد. سپس شکافه به هم آمده و به اذن الهی التیام یافت ... .
فاطمه سه روز در کعبه ماند و تمام اهل مکه در مورد این اتفاق صحبت میکردند. پس از سه روز دیوار کعبه از همان موضعی که شکافته شده بود، باز شد و فاطمه در حالی که علی در بغلش بود از آن خارج شد.»[2]
پی نوشت:
[1] . شیخ صدوق، امالی صدوق، ص114؛ همو، علل الشرایع، ج1، ص164؛ همو، معانی الاخبار، ص62.
[2] . امالی شیخ طوسی، ص706؛ به سه طریق این گزارش را نقل کرده است و ابن شهراشوب در مناقب آل ابیطالب، ج1، ص359