ترسی بزرگ سراسر غرب را فراگرفته است، آنها با توجه به مطالعه کتب مسلمانان و مکاشفات و پیشگوییهای مندرج در کتاب مقدس، و همچنین پیشبینی مبتنی بر علم آیندهپژوهان غربی، به این نتیجه رسیدهاند که تمدن غرب، رو به افول است؛
وآنچه رویای آنها را به کابوس مبدل کرده است، شرق اسلامی می باشد.
در سال 1879 در شهر بال سوئیس عهدنامهای امضاء شد و به منظور تسلط شیطان برجهان، پروتکلهای 24 گانه یهود، آینده صهیونیسم را ترسیم کرد.
در بند سوم این پروتکل، علامت افعی به عنوان نماد یهود معرفی میگردد، و مفهوم آن اختلال در معیارهای شرعی و قانونی کشورها میباشد.
همچنین در بخش دیگری از آن آمدهاست « تا زمانی که غیر یهود مانع رسیدن ما به هدف هایمان باشد، باید فساد و رشوه خواری را رواج دهیم»(1)
حال این سوال پیش میآید که طراحان و تدوینکنندگان این پروتکل چگونه خود را به اهدافشان نزدیک میکنند؟ و راهکارهای آنان برای پیشبرد رویاهایشان چیست؟
میشل هوئلیک نویسنده اسلامستیز فرانسوی میگوید:
«جنگ برضداسلام با کشتن مسلمانها فایده ای ندارد. فقط با فاسد کردن آنها می توان به پیروزی دست یافت.
پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان، دامن های کوتاه بریزیم.»(2)
جمله فوق این سوال را به ذهن متبادر میکند که آیا حجاب پرچم و سنگ بنای حکومت اسلامی است که با برداشتن و کم رنگ شدن آن تمامی بنای آن فرو میریزد؟
مارتین ایندیک، نظریه پرداز آمریکایی، در مطلبی تصریح میکند: ما دیگر نمی توانیم در ایران روی تحرکات دانشجویی حساب کنیم و دیگر نمی شود دانشجوها را به خیابان ها بیاوریم.
وی در بخش دیگری از مطلب خود بر تاکتیک و پروژه دیگر آمریکا برای براندازی نظام اسلام پرداخته و تاکید میکند: برنامه این است که حجاب را از زنان ایرانی بگیریم; زیرا زنان بی حجاب، نظام اسلامی ایران را ضایع می کنند و علامت مخالفت با رژیم ایران هستند. (3)
«فرانتس فانون» جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی در کتاب خود با نام «سال پنجم انقلاب الجزایر» می نویسد: «استعمار حداکثر کوشش خود را بر مسئله چادر تمرکز داده است… هر چادری که دور انداخته می شود افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بود در برابر او می گشاید… پس از دیدن هر چهره بی حجابی، امید های حمله ور شدن اشغالگر ده برابر می گردد...» (4)
مرور این کتاب یادآور ماجرای سقوط اندلس در اروپا است که در آن مسلمانان شکست خوردند و شهر به دست غیرمسلمانان افتاد؛ خاطرات مسترهمفر، پیرامون فتح آندلس نیز، مؤید این ماجراست. او در بخشی از خاطرات خود مینویسد:
قلعه های اسلامی فرو نریخت تا زمانی که حجاب های زنان فروریخت.(5)
مطالب فوق، بخش بسیار کوتاهی از دیدگاههای متفکران غرب، پیرامون حجاب زنان مسلمان است. آنها پس از سالها تحقیق و پژوهش به این نتیجه رسیدهاند که آنچه مانع رسیدن آنها به کاخ آرزوهایشان میشود، حجاب زنان سرزمین من است.
مشکل فرهنگی ما از آنجایی شروع شد که جوانان ما خواسته یا ناخواسته وارد این جریان شده و باعث شدند دشمن به هدف خود نزدیک شود. حقیقت تلخی است اگر بگویم در این ماجرا به پیروزی های زیادی دست یافته و پایه های فرهنگی ایران اسلامی را به شدت سست کرده است. البته کم کاری مسئولین فرهنگی ما نیز بی تاثیر نیست. رهبر معظم انقلاب اسلامی به صورت مکرر در خصوص ضعف فرهنگی اشاره می کنند و هیچ کس هم به گفته های ایشان توجهی نمی کند.
دشمن به این نتیجه رسیده است که توانایی مقابله مستقیم با ایران را ندارد. به دنبال راه چاره دیگری گشته و به این نتیجه رسیده که از راه غیر مستقیم به این فرهنگ غنی ضربه بزند. فرهنگی که خود فاقد آن است. در سالیان گذشته مسئولین فرهنگی ما هیچ کار تاثیر گذاری در این خصوص انجام نداده اند. گویا یا خواب هستند یا خودشان را به خواب زده اند. مانتوهای جلو باز و شیشه ای دیگر قدیمی شده اند. حال این مسئله به حدی بحرانی شده که مانتو هایی با وجود کلمه های رکیک و مستهجن که روی آنها درج شده با استقبال مواجه شده و به خوبی فروش می رود. کلمه هایی که در اکثر موارد حتی خودشان هم معنی آن را نمی دانند. همانند فیلم سینمایی که با وجود اینکه یک ماه روی پرده سینما ها بود و فروش خوبی هم داشت، مسئولین تازه متوجه شدند که این فیلم کاملا با فرهنگ ایرانی در تضاد بوده است.
دشمن با پروژه نفوذ ضربه های زیادی به فرهنگ ما وارد کرده است. اما ما فقط ایستاده ایم و نظاره می کنیم.