در جبهه ها تعاونی به نام تعاون محلی بود که بچه ها ساک شخصی خودشون را تحویل می دادند و به جایش یه پلاک خوشگل می گرفتند.
در جبهه ها تعاونی به نام تعاون محلی بود که بچه ها ساک شخصی خودشون را تحویل می دادند و به جایش یه پلاک خوشگل می گرفتند.
رسول اکرم حضرت محمد مصطفی صلى الله علیه و آله فرمودند: انسان، در روز قیامت، قدم از قدم برنمى دارد، مگر آن که از چهار چیز پرسیده مىشود: از عمرش که چگونه گذرانده است، از جوانى اش که چگونه سپرى کرده، از ثروتش که از کجا به دست آورده و چگونه خرج کرده است و از دوستى ما اهل بیت.
متن حدیث:
لا تَزولُ قَدَما عَبدٍ یَومَ القیامَةِ حَتّى یُساَ لَ عَن اَربَعٍ عَن عُمُرِهِ فیما اَفناهُ وَ عَن شَبابِهِ فیما اَبلاهُ وَ عَن مالِهِ مِن اَینَ اَ کتَسَبَهُ وَ فیما اَ نفَقَهُ وَ عَن حُبِّنا اَهلَ البَیتِ.
به منظورآماده شدن ذهن خوانندگان محترم، مختصری از شخصیت آیت الله بهجت بفرمایید؟
برای صحبت کردن پیرامون شخصیت های ممتاز آنچه ابتدا لازم است، علم و آگاهی است؛ علم و آگاهی نیز یا از طریق فرد به دست می آید یا از طریق اطرافیان، نزدیکان و دوستان. البته یکی از ویژگی های آیت الله بهجت این بود درباره خودش اصلاً با کسی صحبت نمیکرد، سکوت مطلق بود، نقشهها میکشیدیم، برنامهها میریختیم، تا یک سؤال ساده ای را از ایشان بپرسیم و جواب بگیریم، لذا چیزهایی را شاید در عرض پانزده سال زمان توانستم به دست بیاورم. آن هم بسیار رقیق و سانسور شده نقل می کردند. به این معنا که آن را باز نکردند، طبعشان اینگونه بود.
البته همین مقدار هم در مقایسه با دیگر عرفا فرصت بسیار خوبی بود، مثلا شخصیتی چون مرحوم آیت الله قاضی به اندازه ای اهل کتمان بود که بیرون از شهر در یک خانه بیغوله ای زندگی می کرد. در آنجا نه برق بود و نه امکانات، بلکه در تاریکیها میرفتند و جلسه میگرفتند. مرحوم ابوی، خودش میفرمود: آقای قوچانی در سیاحت شرق نوشته ما شرح تجرید را در مشهد بین الطلوعین در بیابان میخواندیم.
شهید مهدی زین الدین:
بچهها قدر این زمان و شرایطی که ما در اون قرار داریم رو بدونید.
همون طوری که الآن ما غبطه میخوریم به حال شهدای صدر اسلام و شهدای کربلا، در آینده هم انسانهایی میآیند که به حال ما غبطه میخورند و آرزو میکنند که ای کاش در زمان ما و شرایط ما بودند...!
چند روز مانده به نیمه شعبان و باید گفت این روز از جمله ایامی است که باید برای ورود به آن آماده شد و ارزش دارد بدانیم وارد چه شبی و با چه فضیلتی می شویم. برای چند ساعتی که ارزش شب قدر را دارد باید همانطور که کم کم کوچه ها را چراغانی می کنیم، آرام آرام دلهایمان را نیز آماده کنیم تا شاید گوشه ای از حقیقت این شب را درک نماییم.
وجه نامگذاری به لیلة البرات
نیمه شعبان در فرهنگنامه ها و متون کهن، «شب برات» نامیده شده و این بدان خاطر است که بنا به روایات ، خداوند در این شب «برات آزادی» از دوزخ را به بندگان خود می بخشد و این شب برات در ادب فارسی و متون کهن نظم و نثر بازتابهایی داشته که به چند مورد آن اشاره می رود:
ابوریحان بیرونی در کتاب «التفهیم» در این باره چنین آورده:«و شب پانزدهم از ماه شعبان، بزرگوار است و او را «شب برات» خوانند و همی پندارم، این از قبیل آن است که هر که اندرو عبادت کند و نیکی به جای آورد، بیزاری یابد از دوزخ». [1]
رامپوری نیز در «غیاث اللغات» شب نیمه شعبان را «شب برات» دانسته می نویسد:«شب برات شب پانزدهم شعبان است که در آن شب ملائکه به حکم الهی حساب عمر و تقسیم رزق می کنند». [2]
وفای به عهد یک دستور قرآنی است که در علم حقوق و تجارت گاه به جای آن واژههای وفای تعهد، پرداخت و اجرای تعهد به کار برده میشود. در لغت به معنای به جای آوردن تعهد و انجام دادن عهد و پیمان و در واقع به معنای اجرای قرارداد است. در تجارت این اصطلاح شامل پرداخت پول، انجام کار یا خودداری از انجام کار و انتقال یا تسلیم حق یا مال است.
امام زمان (عج) میفرماید :
وَ لَوْ اَنَّ أشیاعَنا وَ فَقَّهُمُ اللّه ُ لِطاعَتِهِ، عَلى اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فى الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ، لَما تأخَرَّ عَنْهُمُ الْیُمْنُ بِلِقائنا، وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمْ السَّعادَةُ بِمُشاهِدَتِنا، عَلى حقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ إلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نُکْرِهُهُ. (بحارالانوار ۵۳: ۱۷۷)
از امام علیه السلام نقل شده که به شیخ مفید فرمود:
اگر دلهاى شیعیان ما که خداوند آنان را براى اطاعت خودش موفق کند در وفا کردن به پیمانشان یکى بود هرگز سعادت و ملاقات ما از آنان به تأخیر نمى افتاد، بلکه سعادت دیدار با ما همراه با شناخت و صداقت براى آنان زود به دست مى آمد، چیزى جز کارهاى ناشایست آنان ما را از ایشان محبوس نمى سازد.
تجافی چیست؟
پاسخ:
تجافی: دور کردن بازوان و آرنجها از پهلو و همچون دو بال گشوده قرار دادن آنها/ بلند کردن شکم از زمین/ بلند کردن زانوها از زمین و به حالت نیم خیز قرار گرفتن.
تجافی در لغت به معنای قرار نداشتن در جای و برداشتن چیزی از جای خود آمده و در کلمات فقها در سه مورد در نماز به کار رفته است: حال رکوع و سجود و حالت نشستن مأموم هنگام تشهّد امام. تجافی در رکوع به باز کردن دستها همچون دو بال گشوده، در سجود به بلند کردن شکم از زمین و قرار دادن دستها همچون دو بال گشوده و در حال تشهّد امام به بلند کردن مأموم زانوهای خود را از زمین و بر سینۀ پا نشستن و گذاشتن انگشتان دست بر زمین تحقّق می یابد.
در روایات و به تبع آن در کلمات فقها از تجافی در رکوع و سجود به «تخوّی» و «تجنیح» نیز تعبیر شده است.
ربا در آیات و روایات به شدت تقبیح و تحریم شده و به بعضی از حکمت های تحریم آن نیز اشاره شده است. مواردی؛ مثل از بین رفتن گرایش به قرض در جامعه، ظالمانه بودن ربا و از بین رفتن تمایل مردم به تجارت های مورد نیاز اجتماع به عنوان حکمت تحریم ربا بیان شده است.
سوال: مفهوم ربا چیست؟ تفاوت ربا با بیع در کجا مشخص می شود که یکی حرام و دیگری حلال شمرده می شود؟
اصطلاح ربا در دو مورد مجزا بکار می رود:
1. ربای قرضی
2. ربای معاملی