کربلایی مصطفی شکوری
تو مادرا مهربون تر
کربلایی مصطفی شکوری
روضه امام صادق
کربلایی حسین سلیمی
به اذن فاطمه گریه کن کرب و بلاتم
کربلایی مصطفی شکوری
تو مادرا مهربون تر
کربلایی مصطفی شکوری
روضه امام صادق
کربلایی حسین سلیمی
به اذن فاطمه گریه کن کرب و بلاتم
متن شبهه یا سوال :
«به دروغ می گویند سلام، سلامتی می آورد، یا با سلام سلامتی می آید، چنین چیزی درست نیست، در زمان حمله اعراب، ایرانی های شکست خورده در کوچه و خیابان در هنگام برخورد با یک فرد عرب از ترس جان و اینکه مورد حمله قرار نگیرد و به دردسر جزیه دادن و غیره نیفتد، هنگامی که از کنار عرب ها رد میشدند دستان خود را به علامت تسلیم بالا می بردند و می گویند سلام یعنی تسلیم و هر کسی که اعلام تسلیم شدن می کرد یعنی می گفت سلام از خوردت تازیانه و شلاق و مشت و لگد در امان می ماند. امروز ۱۴۰۰ سال است که از حمله اعراب گذشته است اما آثار آن حمله در مغز و دل ایرانی پا بر جا مانده است. بجای سلام که همان من تسلیم اعراب هستم باشد درود را به کار ببرید تا سنگربه سنگر این بلای ایران سوز را از مغز و دل خود بیرون بیندازیم.»
متن شبهه یا سوال :
«زمانی که جبرئیل با محمد (ص) گفت بخوان و ایشان در پاسخ گفت خواندن و نوشتن نمیدانم، هزار و اندی سال پیش از آن کوروش منشور حقوق بشر را نوشته بود.»
اخیراً در بین نوجوانان و جوانان نوعی بازی رواج یافته که پوکیمون نام دارد که ذهن بسیاری از فرزندان و دانش آموزان ما را به خود مشغول ساخته است و آنان شیفته ی این بازی شده و همواره بدان مشغولند و پولهای خودرا برای خریدن کارتهای این بازی صرف می کنند.
کارتهایی که از 10 تا 600 ریال قیمت دارند؛ بلکه بعضی از این کارت ها 200 تا 300 ریال قیمت دارند. دانش آموزان بیشتر اوقات خود را در دنبال کردن تحولات این بازی و به دنبال بازیهای تازه آن در هر جایی، سپری می کنند.
از آن جا که این بازی به شدت رواج یافته و خیلی مورد توجه است، بنابراین بازارها و مکانهای مخصوصی برای خرید و فروش و تبادل کارت های آن در نظر گرفته شده است. تاجایی که مسابقه هایی برای این کارتها تدارک دیده می شود که دانش آموزان برای بدست آوردن کارتهای بیشتر با یکدیگر رقابت می نمایند. بدتر از آن این که تعداد زیادی از پدران و مادران تحولات این بازی را دنبال می کنندوفرزندانشان را در این راستا حمایت و کمک می نمایند؛ بلکه این کارتها را وسیله ای برای تشویق و تنبیه فرزندانشان قرار داده اند. چون بر این باورند که این بازی تأثیر عجیبی بر فرزندانشان دارد.
شاید قرنی را که قرن ارتباطات اسم دادهاند، باید به نوعی دوره بحرانهای ارتباطی میان آدمها هم دانست. اگر این عجیب به نظر میرسد که ابتدای نگارشی درباره یک فیلم ضد ایرانی هالیوود، با چنین جملاتی آغاز شد، باید گفت چون کمرکش بحث دوباره به همینجا خواهد رسید. پس نباید چندان تعجب کرد.
چند ماه پیش بود که در اسرائیل فیلمی به زبان فارسی ساخته شد با نام «باباجون». محتوای این فیلم راجع به یهودیان ایرانیِ مهاجرت کرده به اسرائیل بود و مضمون اصلی آن را میشد مسئله بحران هویت دانست.
اسرائیلیها خودشان این فیلم را رقیب «محمد رسولالله» مجید مجیدی در اسکار میدانستند اما سوای از مقایسه کیفیت فنی آثار که به نظر نمیرسید در یک سطح باشند، چه چیزی باعث میشد آنها برای خودشان چنین رقیب تراشی عجیبی بکنند؟
شهید محمد دهقان امیری از جوانان دهه هفتادی مدافع حرم حضرت زینب(س) است که پس از مجاهدت در این راه توسط تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. سید طه صالحیان از دوستان این شهید والا مقام است که خاطراتش از این شهید را اینچنین روایت میکند:
*میگفت: هنر شهادت ندارم
اوایل آشنایی من و محمدرضا، وقتی دم به دم همدیگر دادیم یادم میآید که به دلیل تسلط من بر حرفه عکاسی زیاد در این مورد صحبت می کردیم. محمد به این رشته علاقه داشت و میگفت: به عکاسی علاقه مندم و در مقابل تو هیچ هنری ندارم.
وقتی می دیدم اینطوری مودبانه حرف میزند و افتاده حال است به شوخی میگفتم: چقدر مودب هستی آقا جون شهید بازی در نیار. او جواب می داد: ما هنر شهادت نداریم.
هر بار این این جمله را از او می شنیدم در دلم نهیبی میزدم و نگاهی به چهره محمد میکردم و در دلم میگفتم: احساس میکنم تو هنرش را داری. به خودش هم چند بار گفتم. جوابش این بود: «من آرزوی شهادت دارم اما خداوند صلاح ما را بهتر میداند.»
از میان فرزندان بزرگوار حضرت امام موسى بن جعفر(ع)، دو فرزند ایشان یعنى حضرت امام على بن موسى الرضا (ع) و حضرت فاطمه کبری (ع) ملقّب به معصومه، از ویژگی های خاص برخوردار بوده اند تا ادامه دهنده خطّ امامت بعد از پدر باشند.
آن حضرت به همراه امام رضا (ع) هر دو در دامان پاک یک مادر بزرگوار به نام حضرت نجمه خاتون (س) که از مهاجران مغرب بود، رشد و پرورش یافته اند. این در حالى است که پدر بزرگوارشان پیوسته در زندان هارون الرشید به سر مى بردند و سرانجام در همان زندان، هنگامى که حضرت معصومه (س) در سن ده سالگى بود، به شهادت رسیدند و از آن زمان به بعد حضرت معصومه (س) تحت مراقبت برادرش امام رضا (ع) قرار گرفت.[1]
«لایک! شما یک خانم چادری جذاب هستید» پسر بچه نوجوان این جمله را زیر عکس فلان خانم چادری در فلان شبکه اجتماعی نوشته و پاسخ گرفته بود:«ممنونم نظر لطف شماست» احتمالا آن خانم چادری فکر کرده برای ترویج فرهنگ حجاب یک گام بزرگ برداشته. اینکه با حجاب توانسته در معرض نگاه و توجه و تحسین و گاهی اوقات ابراز علاقه قرار بگیرد.
گمان کرده که ظرفیتهای کشف نشده چادر را پس از دهها سال کشف کرده. گمان کرده که با شگردی منحصر به فرد هم خدا را به دست آورده هم خرما را. برای همین است که هر روز مدلی جدیدی از ترکیب چادر و روسری و آستین و ساعت و آرایش را رو میکند و خودش را پرچمدار تبلیغ حجاب میداند، اما حواسش نیست که اساسا چادر قرار است مقابل این خودنماییها را بگیرد و جذابیتهای زنانهاش را بپوشاند. حواسش نیست که در این ترکیب ناهمگون، تعارضی ذاتی دارد. مثل آن آقایی که سالها قبل در یکی از کشورهای خارجی با لباس روحانیت پاپیون زده بود که باید نوآوری کنیم و از قضا اسباب خنده مردم را فراهم کرد.
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای (KHAMENEI.IR) چندی پیش اعلام کرد به پرسشهای شرعی مخاطبان دربارهی احکام پوشش و آرایش پاسخ میدهد.
دختری در بیرون از منزل چادری است و حجاب کامل دارد اما در داخل منزل و در مقابل نامحرمهای فامیل لباسهایی میپوشد که حجابش کامل نیست یا حجم بدنش مشخص است. حکم این کار چیست و آیا تفاوتی بین نامحرمهای فامیل و غریبه وجود دارد؟
تفاوتی بین نامحرمها وجود ندارد و نامحرم نامحرم است؛ ممکن است در معاشرت مسائلی وجود داشته باشد؛ مثلاً اینکه یک خانم وقتی شوهر خواهرش به منزلشان میآید، با حفظ حجاب کامل، با او سر یک سفره مینشیند و غذا میخورد، اما با نامحرم غریبه سر یک سفره نمینشیند. اما اینکه آیا محرم و نامحرم درجهبندی دارد و یکی بیشتر نامحرم است آن یکی کمتر، خیر.
جدا شدن روح از بدن هنگام مرگ قطعی، در کسری از ثانیه انجام میشود. این لحظه چنان سریع اتفاق میافتد که حتی کسی که چشمانش لحظه مرگ باز است فرصت بستن آن را پیدا نمیکند. یکی از شیرینترین تجربیات انسان دقیقا لحظه جدا شدن روح از جسم میباشد، یک حس سبک شدن و معلق بودن.
بعد از مرگ اولین اتفاقی که میافتد این است که روح ما که بخشی از آن هاله ذهن است و در واقع آرشیو اطلاعات زندگی دنیوی اوست شروع به مرور زندگی از بدو تولد تا لحظه مرگ میکند و تصاویر بصورت یک فیلم برای روح بازخوانی میشود. شاید گمان کنیم که این اتفاق بسیار زمان بر است، زمان در واقع قرارداد ما انسانهاست؛ این ما هستیم که هر دقیقه را 60 ثانیه قرارداد میکنیم اما زمان در واقع فراتر این تعاریف است.