هیئت شریف یازهرا(سلام اللہ علیها)
فردا شب همزمان با شب میلاد حضرت زینب سلام اللہ علیها برگزار می کند
زمان 19:30 (چهارم اسفند ماه)
مکان:چهارراه مصباح ب سمت کارخانه قند جنب کبابی سعید علامت پرچم
هیئت شریف یازهرا(سلام اللہ علیها)
فردا شب همزمان با شب میلاد حضرت زینب سلام اللہ علیها برگزار می کند
زمان 19:30 (چهارم اسفند ماه)
مکان:چهارراه مصباح ب سمت کارخانه قند جنب کبابی سعید علامت پرچم
برخی از مردم و متاسفانه گاهی شیعیان ، می پرسند مگر می شود تیر از پای حضرت علی علیه السلام بیرون بکشند و ایشان متوجه نشوند
ما می گوییم : حضرت علی علیه السلام که جای خود؛ شاگرد مکتب ایشان هم به این جایگاه می رسد
و اما داستانی زیبا:
حضرت آیت الله العظمی حاج سید احمد خوانساری(1405ق) که از مراجع تقلید بودند، به دلیل بیماری زخم معده به دستور پزشک معالج در بیمارستان بستری شدند، وچون ایشان سالخورده و ضعیف البنیه بودند و در وقت بستری شدنشان 89 سال از عمرشان میگذشت لذا طاقت تحمل جراحی بدون بیهوشی ممکن نبود و از طرفی هم ایشان اجازه بیهوش کردن را نمیدادند زیرا معتقد بودند که در هنگام بیهوشی تقلید مقلدین اشکال پیدا میکند.
دکتر معالج به ایشان عرض میکنند که طبق آزمایشها و عکسبرداری ها باید حتما عمل جراحی روی حضرتعالی صورت گیرد.
آیت الله العظمی خوانساری میفرمایند: مانعی ندارد، عمل جراحی را هروقت خواستید شروع کنید اما بیهوش نکنید (چون به نظر ایشان در صورت بیهوشی، تقلید مقلدینشان دچار اشکال میشد.)؛ ولی قبل از آن به من خبر دهید که با تلاوت قرآن و توجه به آن مشکل بیهوش کردن شما هم حل شود.
دکتر جراح پذیرفت و لحظاتی بعد عرض کرد: ما آماده هستیم که دست به کار شویم، آیت الله خوانساری فرمودند: هروقت من شروع به خواندن کردم شما هم شروع کنید، دکتر میگوید تا ایشان شروع به خواندن سوره انعام کردند چاقوی جراحی را روی شکم ایشان گذاشته و دست به کار شدیم و چنان ایشان بیحرکت بودند که گویا در حال بیهوشی کامل هستند، بعد از پاره کردن و دوختن و اتمام کار عرض شد که آقا کار ما تمام شد، ایشان قرآن را بستند و فرمودند: صدق الله العلی العظیم.
عرض کردم: آقا دردتان نیامد؟ فرمودند: مشغول قرآن بودم نفهمیدم.
[به نقل از سخنرانی آیت الله مجتهدی تهرانی و کتاب مردان علم در میدان عمل، ج ۴، ص ۱۸۸ و ۱۸۹]
از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل شده که فرموده:
دیشب مردى را در خواب دیدم که نزد من آمد و گفت: برخیز.
من برخاستم و دو نفر را دیدم که یکى ایستاده و میل هاى آهنین درگوشه دهان آنکه نشسته است فرو مىکند و آن قدر فشار مىدهد تا به میان دو شانهاش برسد و سپس بیرون آورده و در گوشه دیگر دهانش فرو مىکند و این گوشه را نیز مانند آن گوشه پاره مىکند.
از کسى که مرا حرکت داده بود، پرسیدم: چرا این را عذاب مىکنند؟
گفت: این مرد، دروغ گوست و تا روز قیامت، در قبر، این گونه شکنجه اش مىکنند
[ المحجة البیضاء، جلد 5، صفحه 241 ]
بعد از پیگیری هایی که انجام دادیم بالاخره متوجه شدیم که چرا آقا محمد سرایی شنبه شب هیئت نبودن. طی بررسی هایی که انجام دادیم ایشون رفته بودن سوریه تا آخرین دستورات لازم رو به سردار سلیمانی و رزمنده های سوری برای مقابله بهتر با گروهک تروریستی داعش بدن که با حمله نیروهای داعش رو به رو میشن. برای همین خودشون (علی رغم میل باطنی) مجبور میشن فرماندهی عملیات رو به عهده می گیرن. با تدبیر و امید! ایشون تمام سربازان داعشی توسط آقا قاسم و رزمنده هاش به درک واصل میشن.(عکساشم موجوده)
به هرحال ما از این جا، اون جا و هرجای دیگه براشون آرزوی موفقیت داریم.
با توجه به برگزاری مسابقات جام فجر که هنوز هم ادامه داره و حتی ممکنه
به دلیل همزمانی با اردوی تیم ملی، مسابقات محلات، برگزاری باشگاه فول و
... تا جام رمضان هم ادامه پیدا کنه لازم دیدیم یه گل خوشگل، مدل گلهایی که
توی فوتبال های هیئت ما زیاد دیده میشه!!! بذاریم تا دل و قلوه تون حال
بیاد.
یه گل خوشگل از وسط زمین که ما رو یاد گلهای آقا مهدی حسینی خو میندازه!!!
از دست ندید.
آیتالله بهجت میفرمود: زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آنها هم بگویید، برای اینکه امثال آنها پیش نیاید
بخشش گناه و از میان بردن اثرات سوء آن از ناحیه پرودگار عالم همواره برای مؤمنان موجب ایجاد گشایشهای معنوی و مادی بوده است.
همهچیز در مورد «همهچیز آنجاست»/ قهرمانسازی از سحر با چه انگیزهای؟!
سحر همواره چهرهای مظلوم دارد در حالی که گناه او کم از فانی نیست، در پایان هم مظلومانه کشته میشود تا پروژه قهرمان سازی از او تکمیل شود.
به گزارش بلاغ، سحر همواره چهرهای مظلوم دارد در حالی که گناه او کم از فانی نیست، در پایان هم مظلومانه کشته میشود تا پروژه قهرمان سازی از او تکمیل شود.
روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید :
من امام صادق (ع) را قبول دارم اما در سه مورد با او کاملا مخالفم !
یک اینکه می گوید :
خداوند دیده نمی شود
پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد
دوم می گوید :
خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند
در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد
سوم هم می گوید :
انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد
در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد
بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد
اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت !
استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند
خلیفه گفت : ماجرا چیست؟
استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست !
بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟
گفت : نه
بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد
ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد
ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟
پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم
استاد دلایل بهلول دیوانه را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت
با سلام.
دقایقی قبل وبلاگ واحد شهدای هیئت شریف یازهرا سلام الله علیها به نام مادرشان راه اندازی شد.
سر بزنید و نظر بدید.ممنونم
malakout-shohada.blog.ir
وقتی که گفتم غرب زده ای، چنان بر سرم نعره زد که تو نمی دانی و نمی فهمی
گفتم ولنتاین جشن غربی است. برای غرب است
و او که اطلاعاتش از فراوانی سرریز کرده بود، خوب روشنم کرد
و گفت که شاید این کار غربی باشد ولی ریشه در ایران دارد
اول کمی از کار کشیش رومی یعنی ولنتاین گفت
و کاری که برای عشق می کرد
بعد هم رسید به قبل میلاد مسیح
جشن اسفندارمذگان یا سپندارمذگان
و خوب قانع شدم که اگر جوانان ما این کار را می کنند ریشه در شرق دارد نه در غرب و روم
حالا کمی از سؤالات ذهن درگیر من
1. چرا این هدیه در همان روز ایرانی اش داده نمی شود در حالی که فاصله ی چندانی با روز غربی اش ندارد؟
غرب 14 فوریه یعنی 25 بهمن، شرق 18 فوریه یعنی 29 بهمن
4 روز اختلاف
2. من کلاً تسلیم ولی چرا بقیه آداب و سنن اصیل ایرانی رعایت نمی شود و کسی انجام نمی دهد؟ چرا مثل نیاکان خود نیستیم؟ چرا و چرا هایی که علامت چرایی را در بالای سر من حک نموده است
منتظرم چراهای مرا با چون ها جواب دهید