متن شبهه:
مادرم نماز می خواند و من آواز!
عقایدمان چقدر فرق دارد!
او خدای خودش را دارد من هم خدای خودم را!
خدای او بر روی قانون و قاعده است و از قدیم همین بوده!
خدای من بر اساس نیازم و تجربیاتم است و هر روز کامل تر از دیروز است.
او خدا را در کنج خانه و معجزه می بیند.
من خدا را در آسمان ها و درون خودم! در قطره ای باران، بغض هایی پر از اشک، در شادی از ته دل! در ثانیه به ثانیه زندگیم!
او جلوی خدایش سجده می کند!
ولی من در آغوش خدایم آرام می گیرم!
نمی دانم
خدای من واقعی تر است یا او!
دین من بهتر است یا او...
فریدون فرخزاد