متن شبهه یا سوال :

کوروش کبیر ما رو ببخش!

من ایرانی نیستم، چون بجای درود می گویم سلام و بجای بدرود می گوییم خداحافظ.

منایرانینیستم، چون روز کوروش بزرگ را نمی دانم (۷ آبان) چون این روز فقط در تقویم کشور من ثبت نشده است.

من ایرانی نیستم چون عرب ها به من آموختند به خوراک بگوییم غذا، در حالی ک خودشان به ادرار شتر می گویند غذا و من هم تکرار می کنم.

من ایرانینیستم، چون عرب ها به من آموختند برای شمارش خودمان بجای تن از نفراستفاده کنیم که واحد شمارشحیوانات است.

منایرانینیستم، چون عرب ها به من آموختند که بجای گفتن واق واق سگ بگوییم پارس که نام وطنمان است.

من ایرانی نیستم، چون اعراب به من آموختندبگویبم شاهنامه آخرش خوش است چون در آخر شاهنامه ایرانیان از اعراب شکست می خورند.

من ایرانینیستم، چون به جای نشر و کپی این مطلب بیخیال از کنار آن گذر می کنم.

عاشق این متنم.

زمانی که عرب ملخ می خورد… کورش به هرکس به اندازه خانواده اش گندم میداد… (یعنی عدالت)

زمانی که عرب در بیابان بز میچراند… کورش نیمی از دنیا راگرفت…(یعنی حکومت)

زمانی که عرب دختر را ننگ میدانست... کورش به بانوی ایرانى احترام میگذاشت… (یعنی مردم پرستی)

زمانی که عرب را ” ام جهل” می خواندند… شاه کشور من اولین منشور حقوق بشر را نوشت... (یعنی هنر)

زمانی که عرب چوب می پرستید… کورش نیمی از دنیارا یکتا پرست کرد… (یعنی وحدت)

زمانی که عرب دخترش را زنده در گور میکرد… کورش بزرگ برای دختران پارس دانشگاه ساخت... (یعنی عشق)

زمانی که عرب در چادر بود… کشور من تخت جمشید و پاسارگاد داشت... (یعنی عظمت)

پس بی غیرتی است که این پست در تمام دنیا پخش نشود…
غیرتیااااا کپی اجباری


پاسخ :

1. «خداحافظ»، ترکیب 2 کلمه (خدا) فارسى و (حافظ) عربى مى باشد. پس در حالت کلى این واژه صرفا عربى نمى باشد.

کلمات «درود» و «بدرود» همچنان در بین فارسى زبانان رواج دارد، اما عرب زبان ها از کلمه «فى امان الله» استفاده مى کنند، نه خداحافظ!

2. روزى بنام کوروش مصادف با 7 آبان یا 29 دسامبر، در هیچ تقویم بین المللى و یا ایرانى موجود نمى باشد!

3. کلمه عربى «الغذاء» به معناى خوراک و طعام مى باشد که در زبان فارسى همزه آن مانند املاء، انشاء و … حذف شده است.

4. واژه عربى «نفر» به معناى گروهى از انسان ها است، که در قران کریم براى شمارش انسان و جن نیز به کار رفته است و لذا بحث تحقیر ایرانیان منتفی ست .

وَ کانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقالَ لِصاحِبِهِ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ مالاً وَ أَعَزُّ نَفَراً (کهف/ 34)
ترجمه: و براى او میوه فراوان بود. پس به رفیقش در حالى که با او گفت و گو مى‏ کرد گفت: «مال من از تو بیشتر است و از حیث افراد از تو نیرومندترم.»

وَ إِذْ صَرَفْنا إِلَیْکَ نَفَراً مِنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلى‏ قَوْمِهِمْ مُنْذِرین (الاحقاف/ 29)
ترجمه: و چون تنى چند از جنّ را به سوى تو روانه کردیم که قرآن را بشنوند. پس چون بر آن حاضر شدند [به یکدیگر] گفتند: «گوش فرادهید.» و چون به انجام رسید، هشداردهنده به سوى قوم خود بازگشتند.

* در فرهنگ اعراب به دلیل اهمیت شتر در زندگی آنها از نفر به عنوان واحد شمارش شتر نیز استفاده شده است.

5. حرف «پ» در حروف الفبای عربى یافت نمى شود! پس اعراب نمی توانسته اند به ما یاد داده باشند که به میهن خود بگوییم پارس!
تبدیل (پ) به (ف) یک دگرگونی واژگان در گذر زمان است مانند «سپید» به «سفید».

6. در خصوص ضرب المثل «شاهنامه آخرش خوش است» نظرات مختلفی داده شده که تنها یکی از آنها به شکست ایران از اعراب مرتبط است!
به فرض صحت ادعا، از زمانی که فردوسی شاهنامه را سرود تا امروز اعراب از نظر فرهنگی در موقعیتی قرار نداشتند تا به رواج ضرب المثل در جامعه ایرانی بپردازند .

7. قیاس ویژگی های یک فرد شاخص و ممتاز از یک جامعه، با نقاط ضعف جامعه دیگر اساسا غلط و بی ارتباط است.

8. برای قیاس می بایست دو مورد یکسان مقایسه شوند. مثلا برترین رهبر ایرانی با برترین رهبر عرب، حال مقایسه صحیحی خواهیم داشت!

9. صرف نظر از موارد بالا خود متن نیز دارای ایراداتی است از جمله:

همه اعراب ملخ نمی خوردند !
در ایران هم افراد بسیاری در آن دوره و تا به حال در حال چراندن بز و دامداری هستند. این مطلب موجب افتخار است نه سر شکستگی یک ملت!

کوروش نیمی از دنیا را یکتاپرست نکرد! زیرا اعتقاد به آزادی ادیان داشت. از جمله پس از فتح بابل و آزادی یهودیان، مردم بابل را مختار به پرستش خدایانشان کرد!

سند نویسنده برای ادعای ساخت دانشگاه، آنهم از جنس دخترانه چیست؟!!

نویسنده اطلاع ندارد که حتی تا امروز هم تعداد قابل توجهی از ایرانیان چادر نشین هستند! همان طور که هر منطقه ای عشایر داشته، یکجا نشین و ساختمان نیز داشته است!

بی غیرتی آن است که افراد را با توهین اجبار به انتشار مطلبی کنند؛ آن هم مطلبی سراسر اشکال و دروغ!