امروز لیبرالیسم به ما می‌ گوید برای اینکه توسعه پیدا کنید باید دست به آزادسازی گسترده تجاری و مالی بزنید و حاکمیت را از همه عرصه‌ها خلع ید کنید تا جریان سرمایه داری داخلی و خارجی خلأ حکومت را پر کند و ایران جنگلی باشد که در آن صاحبان ثروت حرف آخر را بزنند و هرچه می‌خواهند بکنند و ضعفا را در مسیر ثروتمند شدن ایل و تبار و طایفه و نسل‌های آتی خود به بردگی بکشند؛ در تولید گندم و دانه‌ های روغنی و نهاده‌ های دامی به دلیل کم آب بودن کشورتان مزیت ندارید و به جای این همه هزینه، نفت را که در آن مزیت دارید، بفروشید و اینها را با قیمت بسیار ارزان از آلمان و سوییس وارد کنید (سوییس مبدأ اصلی واردات محصولات غذایی ایران است)؛‌ تولید اورانیوم غنی شده در ایران 10 برابر قیمت جهانی است و می‌توان به جای این همه هزینه برای غنی‌سازی، به سهولت دلار خرج کرد و از کشورهایی که مزیت دارند آن را تهیه کرد.


لیبرالیسم می‌گوید تعرفه بالای واردات مانع توسعه است و باید تعرفه‌ ها را به حداقل برسانید تا محصولات داخلی‌تان در نتیجه یک رقابت آزادانه با کالاهای خارجی «پیشرفت» کنند. لیبرالیسم از وزارت راه‌ وشهرسازی ما می‌خواهد از اصل رقابت آزاد به هیچ‌ وجه عدول نکند و در حالی که شرکت‌های داخلی کاملا توانمندی لازم را دارند، «گنتری کرین» (Gantry Crane) بندر شهید رجایی را به شرکت آلمانی واگذار کند تا شرکت‌های داخلی بروند «سرمایه این شکست» را برای افزایش کیفیت محصولات خود هزینه کنند. بلکه در مناقصه‌ های آتی برنده شوند؛ لیبرالیسم به ما می‌گوید حق مصرف‌ کننده است که کالای باکیفیت و هرچه دلش بخواهد مصرف کند و دولت حق ندارد برای حمایت از تولید داخلی، برای کالای خارجی تعرفه وضع کند یا برای جلوگیری از اتلاف ارزی که با فروش نفت مفت به دست می‌آید، ممنوعیت و محدودیت در واردات اعمال کند و فی‌المثل جلوی واردات کالای لوکس را بگیرد؛ الحمدلله تحریم‌ها برداشته شده و می‌ توانیم دوباره نفت که در آن مزیت داریم بفروشیم و مصرف کنیم.


لیبرالیسم از ما می‌خواهد در و پیکر واردات باز باشد تا مردم تهران بتوانند آزادانه اتوی بخار_فرانسوی مصرف کنند و انبار لوازم خانگی ایرانی پر از کالا شود و دولت در برنامه‌ای برای خروج از رکود به ملت وام دهد تا کالای ایرانی بخرند اما در میانه راه باز اصل رقابت آزاد وجدان دولتمردان لیبرال ما را به درد بیاورد که خیر، باید بتوان با این وام‌ها، جنس خارجی هم خرید.

لیبرالیسم به ما می‌گوید به فکر عدد رشد اقتصادی خود باشید و توسعه و برنامه توسعه را فراموش کنید و نیاز نیست مساله‌ ای به این کم‌ اهمیتی را در مجلس بررسی کنید. راه رسیدن به عدد رشد این است که هرچه می‌توانید قرض بگیرید و مصرف کنید تا در سال 1395 بانک جهانی اعلام کند ایران به رشد 5 درصد رسیده است. فرمول خوشمزه‌ای است این فرمول لیبرال‌ ها برای محاسبه GDP، کاری ندارد که از کجا آوردید و در کجا مصرف کردید، اگر قرض بگیرید و در قمار هم آن را ببازید، همان رقم را در رشد اقتصادی شما محاسبه می‌کند. این گونه است که رشد اقتصادی فلان کشور همسایه بدبخت متکی به استقراض خارجی (ترکیه را عرض می‌کنم)، در دوره‌ای چندین برابر رشد اقتصادی کشورهای اروپایی می‌شود، البته «اقلیتی نخبه» از قبل این «رشد»، کلان سرمایه دار می‌شود و ملت، روز به روز فقیرتر.

این جملات دردآور و طنز گونه که می‌خوانید، برای اقتصاد دانان دولت یازدهم «علم مقدس» است که در فرنگ آموخته‌ اند و پندارشان این است که تمدن غرب از همین راه لیبرالیسم به اینجا رسیده و به تعبیر رئیس دولت اصلاحات «در زندگی قومی که عزم تعالی و پویایی کرده است، هیچ تحول کارسازی پدید نخواهد آمد مگر آنکه از متن تمدن غرب بگذرد».

مومنان به لیبرالیسم اما اعتقادی به این رویکردها ندارند. مسافتی فراتر از نوک بینی خود را نمی‌بینند و به دنبال نتایج آنی و فوری به قیمت تباه کردن آینده هستند. به جای اینکه به توانمندی‌ های تولیدی داخلی افتخار و آن را تقویت کنند،‌ افتخارشان عکس یادگاری با هواپیمای A350 فرانسوی است که 2 ساعت اجازه یافته‌اند کنار آن بایستند و شاید چندین سال دیگر موفق شوند آن را بخرند.