متن شبهه یا سوال :

می گویند وقتی رضا شاه تصمیم گرفت بانک ملّی را تأسیس کند. برای بازاری‌ های تهران و اطراف پیغام فرستاد که از بانک ملّی اوراق قرضه بخرند.

هیچ کدام از تجّار بازار حاضر به این کار نشد. وقتی خبر به خانم فخرالدّوله، مالک بسیار ثروتمند خواهر مظفّرالدین شاه و مادرمرحوم دکتر امینی رسید به رضاشاه پیغام فرستاد که مگر من مرده ام که می خواهی از بازاریان پول قرض کنی؟
من حاضرم در بانک ملّی سرمایه گذاری کنم و به این ترتیب بانک ملّی با پول خانم فخرالدّوله تأسیس شد .

یکی از قوانینی که در زمان رضا شاه تصویب شد قانون روزهای تعطیلی مغازه ها و ادارات بود.
به این ترتیب هرکس به خواست خود و بدون دلیل موجّهی نمی توانست مغازه اش را ببندد، روزی رضا شاه با اتوموبیلش از خیابانی میگذشت که متوجّه شد مغازه ای بسته است، ناراحت شد و دستور داد صاحب آن مغازه را پیدا کنند و نزد او بیاورند. کاشف به عمل آمد که صاحب مغازه یک عرق فروش ارمنی است، آن مرد را نزد رضا شاه آوردند.
شاه پرسید: پدر سوخته چرا مغازه ات را بسته‌ای؟
مرد ارمنی جواب داد قربانت گردم امروز روز قتل (شهادت) حضرت مسلم بن عقیل است و من فکر کردم صلاح نیست دراین روز عرق بفروشم. رضاشاه دستور تحقیق داد و دیدند که حقّ با عرق فروش ارمنی است.
آن وقت رضا شاه عرق فروش را مرخص کرد و رو به همراهانش کرد گفت: در این مملکت یک مرد واقعی داریم آن هم ((خانم فخرالدوله)) است و یک مسلمان واقعی داریم آن هم ((عرق‌ فروش‌ ارمنی)) است!!

کمی بعد پروین اعتصامی در وصف این ماجرا این چنین سرود:

واعظی پرسید از فرزند خویش
هیچ‌ میدانی‌ مسلمانی‌ به چیست؟
صدقُ بی‌ آزاری و خدمت به‌ خلق
هم عبادت، هم کلید زندگی‌ ست
گفت: زین معیار اندر شهر  ما
یک‌ مسلمان‌ هست‌ آن‌ هم‌ ارمنیست!

پاسخ :

1. این داستان در هیچ منبع معتبری یافت نشد و در تاریخچه تاسیس بانک ملی یا سایر منابع، هیچ اشاره ای به فخرالدوله و تامین سرمایه اولیه بانک ملی نشده است.

2. اشرف‌الملوک (فخرالدوله) دختر مظفرالدین ‌شاه و نه خواهر او و از زنان مشهور تاریخ معاصر بود که در راه اندازی بانک ملی نقشی نداشت! او قصد تأسیس موسسه بورس ملی در مقابل بانک ملی (شعبه فردوسی) را داشت که موفق نشد.

3. در تاریخ از رضاخان جمله ای نقل شده که مبنای شایعه پرداز قرار گرفته است:
«قاجاریه یک مرد و نیم داشت، مردش فخرالدوله و نیم مردش آغا محمد خان بود».

4. در برخی خاطرات، قاراپط عرق فروش ارمنی معرفی شده، اما مغازه اش در مناسبت ها تعطیل نبوده و صرفا به پوشاندن شیشه ها اکتفا می کرده که با توجه به کاسبی حرامش در کشوری مسلمان، این کار نه از احترام، بلکه از سیاست و ترس او از واکنش مردم بوده است!

5. «تنها مسلمان ایران» بودن عرق فروشی ارمنی، با عقل منافات دارد! اگر او احترامی برای مسلمانان قائل بود، مشروب نمی فروخت و پوشاندن شیشه یا تعطیلی مغازه، فضیلتی برایش نسبت به مومنین مسلمان ایجاد نمی کند!
6. بسیاری از بازاریان مسلمان در ایام مختلف تعطیل می کردند و برخلاف او به دستورات خداوند نیز عمل می کرده اند! با این معیار  این عنوان شایسته آن هاست نه قاراپط!

7. از آنجا که شهادت مسلم بن عقیل از مناسبت های دست اول شیعیان نیست، طرح زیرکانه آن جهت القای این بوده که قاراپط حتی به مناسبت های دست دوم نیز مقید بوده است!

8. طرح قاراپط به عنوان تنها مسلمان ایران، وانمود کردن بی اعتقادی مردم آن دوره و خصوصا بازاریان است! تلاش برای مخالف نشان دادن آنها با تشکیل بانک و شکوفایی اقتصاد کشور و کم ارزش نمایش دادن اقدامات مذهبی و اجتماعی آنها در برابر قاراپط گواه این امر است.

9. با جستجوی کلید واژه های ابیات متن شایعه در دیوان اشعار پروین اعتصامی، چنین شعری یافت نشد و متعلق به او نیست! مانند سایر موارد ادعا شده در شایعه که صحت ندارند !