متن شبهه یا سوال :

آیا بعد از عطسه کردن باید صبر نمود؟

آیا در اسلام این دستور وارد شده است که در موقع تصمیم بر انجام کارى، اگر کسى عطسه کند باید صبر کرد؟


پاسخ :

1. در این باره دستورى در اسلام نداریم و اساساً روح اسلام با این گونه مطالب سازش ندارد، تا آن جا که دستور مى دهد هنگامى که تصمیم بر کارى گرفتید، اگر کسى فال بد زد اعتنا نکنید و بر خدا توکّل نموده به دنبال هدف روان شوید و فال بد زدن را نشانه شرک قرار داده است.

(تحف العقول ص35)
(الکافی ج8 ص198)

2. در میان مردم خرافات زیادی وجود دارد که نه پایه دینی دارد و نه مایه علمی . یکی از آن ها در مورد عطسه کردن است. عده اى از مردم معتقدند که عطسه شوم است و شگون ندارد و باید در کار مورد نظر عجله نکرد، بلکه باید صبر کرد. ما هر وقت و یا چندین بار بعد از عطسه کردن به کاری اقدام کردیم موفق نشدیم. در صورتى که از نظر اسلام عطسه کردن نه تنها شوم و بد نیست, بلکه بسیار مفید برای سلامتی بدن است.

در حدیث آمده که عطسه موجب راحتى و سلامتی بدن است، و تا سه روز و به روایتى تا هفت روز، امان از مرگ است. آن چه بین عوام مشهور است که هنگام عطسه تک باید صبر کرد، صحت ندارد و در احادیث اثرى از این حرف نیست.
(شهید دستغیب، 82 پرسش، ص 161، سؤال 71، مصطفى حسینى دشتى، معارف و معاریف، ج 7، ص 389، ماده: عطسه)

3. در روایت آمده است: وقتى انسان عطسه می ‏کند (جهت شکرانه تأمین شدن سلامتی اش) بگوید: الحمد للّه اللّهم صل على محمّد و ال محمد.
(علامه مجلسی، بحار الانوار ، مؤسسه الوفاء بیروت – لبنان ، سال انتشار 1404 ق، ج 73 ، ص 51)


و هنگامی که کسى در حضورش عطسه کند، به عطسه کننده بگوید: یرحمک اللّه، و او نیز در پاسخش بگوید: یغفر الله لکم.


4. رسول اکرم (ص) فرمود: عطسه مریض دلیل بر عافیت و راحتى بدن اوست.


حضرت امام صادق (ع) فرمود: کسى که عطسه کند از پنج چیز در امان خواهد بود: جذام، سردرد، ریزش اشک از چشم،گرفتگى بینى و رویش مو در چشم.

(عبد الله شبر ، الاخلاق ، ترجمه محمد رضا جباران ، انتشارات هجرت، چاپ چهارم، سال 1378، ص 179)


5. علت عطسه چیست؟

حضرت امام رضا (ع) فرمود: علت عطسه این است که هر وقت خداوند به انسان نعمتى عطا کند و شکرش را به جاى نیاورد، خداوند بادى به بدنش مى اندازد و دور مى زند تا وارد بینى مى شود و در اثر آن انسان عطسه مى کند وقتى مى گوید: الحمدلله، خداوند آن را به جاى شکر نعمتى که به او داده بود مى پذیرد.
(محدث نوری ، مستدرک الوسایل ، مؤسسه آل البیت ، قم 1408 ش ، ج 8 ، ص 381)